شکست
دیگر از آن همــه شیطنت وشلوغی خبری نیسـت !
آنقـدر بخاطر ضربدرهای جلوی اسمـم چوب روزگار راخوردم کـه
تبدیل شدم به ساکت ترین شاگـرد کلاس زندگی …
پیری میگفت :
اگه میخواهی جوان بمانی درد دلت را به کسی بگو که دوستش داری و دوستت دارد …
گفتم: پس چرا تو پیر شدی ؟؟؟
خندید و گفت :
دوستش داشتم و دوستم نداشت …
یه دوسـت دارم هایی هـم هست میدونی دروغه ها
ولی قلبـت واســه باورش بــه عقلت التماس میکنه …
این روزهایم به تظاهر طی میشود،
تظاهر بـه بی خیالی ، بـه بی تفاوتی …
بـه اینکه بی توبودن مهم نیست..
اما بسی
جانفـرساست این نمایـش …
این فـیلم های بی سانسورندیدنت بـرای وجـود انـدوهبارم …
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: