مترسک

مترسک

 

مترسکی که سال های سال در یک مزرعه ایستاده و وظیفه اش را به خوبی انجام داده بود , یک روز از سوی خوشه ای گندم مورد این سوال قرار گرفت...

" ای مترسک مهربان...من به نمایندگی از سوی تمام گندم زار , از تو تشکر می کنم که همه ی این سال ها مراقب بودی که پرنده ها ما را نخورند , اما یک سوال از تو دارم ؛ چرا قیافه ات همیشه اخمو و عبوس است؟"

مترسک با ناراحتی آهی کشید و رو به دوست دیرینه اش گفت:
-حق با توست گندم عزیز..., من وظیفه ام را عالی انجام دادم..., اتفاقا قیافه ام به همین خاطر غصه دار است

زیرا من با انجام وظیفه ام , باعث شدم پرنده ای که عاشقش بودم , از گرسنگی بمیرد

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ] [ 2:6 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

*************

مرجع كد اهنگ


کد ِکج شدَنِ تَصآوير

***