پرواز در آسمان

پرواز در آسمان

می دانم بسیار رنگ باخته ای و حجم جنون امواج تنهایی تو را مجنون خویش ساخته است ولی نمی دانم به کدام گام نگرفته ای تو عاشق می خوانند
دل ...همین دل این حس آشنای غریب می شناسد و او را به خود راه می دهد
راهی که از نگاه پنجره و صدای گنجشک های به خواب رفته نشأت گرفته است و این افسوس بودکه در بطن اتفاق امروز به سراغ آمد و با بازدم نفس هایم که بر شیشه سرد اتاق هایم می نشست جان گرفت
این تنها دلی است که مجرم در جرم نکرده واقع گشته و هیچ کس و هیچ چیزی پاسخ این حکم به اجرا در آمده را نداد.
از قول دوستی نصیحت شنیدم که هرگز کسی را دوست ندار که تو دوست نمی دارد
و آنگاه است تو محکوم می شوی
                                تو مجروح می شوی
                                     و باز قلبی شکسته در سینه ات می تپد
می خواهی با قلبی باز شکسته همچون زمین صحرا زنده باشی...؟

کاش می شد لااقل خدا توان می داد تا این اتفاق ها خوب تمام می شد تا من باز وقتی می خواهم از آسمان بنویسم زمین بی آب نباشم
دریا نه لااقل رود باشم بر این خشکی
آسمان این روزها با من مهربان است هر چه می گویم آن می کند که من می خواهم ...می گویم ببار می بارد می گویم بتاب می تابد و تو آسمان من تو را بیشتر از هر چیز دوست می دارم و می ستانم ولی تو در من هیچ نمی بینی جز سادگی
خوب است کم و بیش ساده هستم که تو مهربانی با من ...با منی که آشفته آبی تو ام
دوست داشتم به جای دو دست ، دو بال داشتم تا پرنده ای می بودم سرکش که تا اوج تو می رسد
باور نداری که می گفتم کاش سهم من از تو دست هایت بود چه می کردم ...آری حالا که نیست
دلم هوای خریب پایان یافتن پاییز در خود دارد ، همان حس درختان که از بیداری خسته اند
من هم خسته ام از هر چه بیداری ایست ، کمی آرامش خواب می خواهم نه آرامشی خوابی که با خوردن این شکلات های تلخ نسیبم می شود ، از همه این خواب ها بیزار گشته ام
آری ...هیچ چیز مرا از حجم  پر سکوت پنجره نمی رهاند
و فریاد می آید عشق
         عشقی به گرمی سیب
               کدام عشق ، کدام سیب؟
می خواهم برسم تا خودم،  به همراه آسمان
گمان کنم من راهی دارم به دریچه باز خلوت و سکوت که مدام در آن به افکارم می رسد
...

فریاد پنجره


پ ن » این روزها دلشوره درس هایم به دوش می کشم و جایی برای بودن ندارم ...درسایم به امید خدا می خوانم ولی محتاج دعاهای شمایم ، برایم زیاد دعا کنید هر کجا که هستید ، حتی پشت چراغ های قرمز

پ ن » باز هم آدینه ای آمد ، ولی مهدی کجاست ....یک نفر می گفت :مهدی جمعه ها در کربلاست
         سلامتی آقا صلوات



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ 29 شهريور 1393برچسب:, ] [ 15:26 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

*************

مرجع كد اهنگ


کد ِکج شدَنِ تَصآوير

***