در انتظارم که بیایی ...

در انتظارم که بیایی ...

 

 

زمستان هم تمام شد...

يك سال گذشت...

يك سال بزرگتر شديم...

گويي همين ديروز بود كه  عاشقت شدم...

گويي همين ديروز بود كه با شنيدن اسمت قلبم لرزيد..

گويي همين ديروزها بود كه  به انتظار آمدنت

شب را به صبح رسانيدم...

اما...

يكــــــسال گذشت و تو نيامدي...

گلايه اي نيست...

اميد به سال ديگر دارم

گويا در اين دنياي بيكران...

تقدير من هم ،همچون تقدير زليخاست

زليخايي كه يك  عمر حسرت ديدار يوسف را كشيد...

زليخايي كه هيچ كس جاي يوسفش را پر نكرد...

زليخايي كه...

آيا حقش اين بود؟؟؟

مردن در گوشه هايتنهايي خيال...؟

سوختن در حسرت آغـــوش يوسف...؟

نميدانم شايد اينگونه بود ...

ولي اميد دارم كه اگر زندگيم همچون زندگي زليـخا ميگذرد

عاقبت  كارم هم،هم چون زليـــخا باشد...

" وصــــال يوســــف "

 

 

امید آنکه در سال جدید

 نوشته هایم مخاطب خاص خاص پیداکند

دعایم کنید.. 

 

آخرين برگ از دفتر دلم

93/09/23

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها:
[ یک شنبه 23 آذر 1393برچسب:, ] [ 18:18 ] [ هادی سبحانی ]
[ ]

*************

مرجع كد اهنگ


کد ِکج شدَنِ تَصآوير

***